سلام


بدون عشق

عشق كيلويي چند؟

سلام.

امروز براي من ي روز خاصه.

روزي كه تصميم گرفتم سنگ بشم.بيرحم بيرحم.....

بيرحم،بي دل،بي عشق......

امروزتصميم گرفتم آدم بشم.

اين وب رو هم به همين مناسبت ساختم.ممنون ميشم نظربدين.اماتونظراتون حرفي ازعشق نزنيدكه عشقي

وجودنداره.سعي هم نكنيدنظرموعوض كنيد.

ديگه حرفي نيس......



نظرات شما عزیزان:

maryam
ساعت17:29---26 مهر 1391
مـدت هاسـت تنها چیزی که مرا یـاد ِ تـو می اندازد ...

طعنه های دیگران است ... !!!!

شاید اگـر دیـگــــــــران نبودند

" تـو " زود تـــــــــر ازاین ها

برای مــــــــــن مرده بودی ....


maryam
ساعت17:29---26 مهر 1391
خاطرات نه سر دارند و نه ته ...بی هوا می آیند تا خفه ات کنند . . .
میرسند گاهی وسط یک فکر . . . !
گاهی وسط یک خیابان . . .
سردت می کنند . . . داغت میکنند . . .
رگ خوابت را بلدند . . . زمینت می زنند . . .
خاطرات تمام نمی شوند . . .
تمامت می کنن


farin
ساعت16:10---6 مهر 1391

be manam sar bezan va age khasti ba esme sharabe-ghermez linkam kon va bgu ba che esmi linket konam azizam


Amir
ساعت2:51---14 شهريور 1391
سلام مرسی ازکمکت بلاخره بهش فهموندم که خودکشی کناهه وگفتم که نمیتونم باهات ازدواج کنم . خیلی ازم دلگیر شد خیلی هم گریه کرد دلم براش میسوزه اما به خاطر خودش بود. بازم ممنون کمک بزرگی کردی. راستی من امیرم از قشم 23 سالمه من مثل برادرت بخدا دلم میخاد یه کاری برات انجام بدم تا ازخجالتت در بیام این ایدیمه دوست داشتی ادم کن مرسی amir.rasooli23‎@yahoo.com
پاسخ:خواهش ميكنم.خوشحالم كه تونستي حرف دلتوبهش بزني.موفق باشي....


Amir
ساعت16:35---12 شهريور 1391
سلام . ممنونم ازمحبتت مرسی.نیستی ببینی که دارم بدترین روزامو میگزرونم خیلی دارم عذاب میکشم بخدا نمیدونی چقدر دارم دعامیکنم. ولی اون مغروره یک دنده ست من جرات ندارم بهش بگم دوستت ندارم واضح داره میگه خودمو میکشم و ازاونجایی که من اونو خوب میشناسم اگه بگه میکنم میکنه. دخترخاله اش میگفتم که اون یه بار خودکشی کرده دلیلشم اختلاف پدرومادرش بوده اماشانس اورده زود میبرنش دکتر. نمیدونم چیکارکنم اکه بهش بگم دوستت ندارم و بعد خودکشی کنه منم عذاب میکشم عذاب وجدانم راحتم نمیزاره . ای خدا چیکار کنم
پاسخ:اگه باهم بريدپيش يه مشاور،خيلي خوبه.انقدخودت و اونو عذاب نده....


Amir
ساعت2:06---12 شهريور 1391
باسلام. وبلاگت خیلی قشنگ بود ماشاالله به سلیقت. عشق اصلا وجود نداره اون وابستگیه که ادما بزرگش میکنن میگن عشق. من با دختری بودم که فکر کردم عاشقش شدم. ما1سال باهم بودیم البته دزدکی بعدازچند وقت دختره بهم گفت که اگه روزی برسه که مابه هم نرسیم من خودمو میکشم و میگفت عاشقتم و ازاین جورحرفا ولی من دیگه ...نمیدونم چه طوری بگم اما احساس میکردم که نمیتونم اونو به عنوان همسر قبول کنم. نه بگم ایراد داشت نه. اما دلم نمیخاد. خلاصه تا که کم محلی کردم بهش بهم میگه من خودمو میکشم قسم به شرف و خدا وعرش خدا میخوره. نمیدونم باید چیکار کنم اگه باهاش ازدواج کنم که به ضرر خودشه چون من سردم و اگه ازدواج نکنم خب گفته خودگشی میکنه من موندم چیکار کنم ممنون میشم اگه کمکم کنید . جیکار کنم؟
پاسخ:سلام.مطمئن باش خودكشي نميكنه.حرف دلتوبهش بزن.اگه الان ازش بگذري خييلي بهتره تا يه عمرباسردي باهاش زندگي كني.خيلي منطقي باهاش حرف بزن...


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در چهار شنبه 25 مرداد 1398برچسب:,| ساعت 17:28| توسط يه نفر| |


قالب رايگان وبلاگ پيچك دات نت