بدون عشق

عشق كيلويي چند؟

(ساده) که باشی


زود (حل) میشوی

میروند سر وقت (مساله ) بعدی



نوشته شده در سه شنبه 31 مرداد 1391برچسب:,| ساعت 13:39| توسط يه نفر| |

کابوس میدیدم از خواب پریدم میخواستم به آغوش تو پناه ببرم...!  افسوس........  یادم رفته بود که از

نبودنت...  به خواب پناه برده بودم....!!! ...


نوشته شده در دو شنبه 30 مرداد 1391برچسب:,| ساعت 12:34| توسط يه نفر| |

این که هربارسرت با یکی گرم باشد دلیل بر ارزشت نیست

 

آنقدر بی ارزشی که خیلی ها اندازه توهستند

 براي نمايش بزرگترين اندازه كليك كنيد

نوشته شده در شنبه 28 مرداد 1391برچسب:,| ساعت 13:41| توسط يه نفر| |

این روزها بیشتر از قبل حال همه را می پرسم

سنگ صبور غم هایشان می شوم

اشک های ماسیده از گونه هایشان را پاک میکنم.

اما...یک نفر هم پیدا نمیشود

که دست زیر چانه ام بگذارد

سرم را بالا بیاورد و بگوید

"حالا تو برایم بگو". 

نوشته شده در جمعه 27 مرداد 1391برچسب:,| ساعت 12:4| توسط يه نفر| |

ديشب اولين شبي بود كه بدون هيچ عشق وعاشقي اي خوابيدم.سخت بود.اما عادت ميكنم.....

نوشته شده در پنج شنبه 26 مرداد 1391برچسب:,| ساعت 11:53| توسط يه نفر| |

من دیوانه نیستم فقط کمی تنهایم همین!


چرا نگاه می کنی؟ تنها ندیده ای؟



به من نخند...


من هم روزگاری عزیز دل کسی بودم…

 

نوشته شده در چهار شنبه 25 مرداد 1391برچسب:,| ساعت 17:52| توسط يه نفر| |

امروزميخوام براي اولين و آخرين بار تو اين وب باهات بحرفم.

ميخوام بگم خيلي بي معرفتي.

بعداين همه مدت بايدبفهمم؟حالا كه شدي همه وجودم؟؟؟؟؟؟؟؟؟

بقرآن ته نامرديه....

مجتبي من بخاطر تو از همه چي گذشتم.بخاطرتودست ازهمه كارام كشيدم.گفتم بي معرفتيه كثيف بيام توزندگيت.اماچه احمق بودم كه خودت ته كثافتي...

آخ ك چقدازحماقت خودم لجم ميگيره.باهيچ كسم نميتونم حرف بزنم.اين وب تنهاراهيه ك واسم مونده.

قلبم بدجور ب درداومده.

منو نديدي.هيچوقت نديدي ك اينطورساده ازم ردشدي.

مجتبي له كردي.داغونم كردي.ديگه چيزي نذاشتي واسم بمونه.........دمت گرم!!!!!!!

حالابايدفراموشت كنم.اماچطوري؟من تموم اين مدت باهات زندگي كردم.

حتي توخيالم باهات حرف ميزدم.ميفهمي؟توخيالم!!!!!!!!!

خيلي ساده ردشدي.خييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييلي...

ديگه انگيزه اي واسم نمونده.همه چيزموبردي بي معرفت....

بيخيال.غمي نيس.نه كه غمي نيس ها.واس ماچيزجديدي نيس.اگ نه غم ك ازسرورومون ميباره.....

بازم بيخيال.بازم بيخيال.

ميسازيم.

اين حرفابدجوررودلم سنگيني كرده بود.نمينوشتم رواني ميشدم.

اما ديگه تمومش ميكنم.مثل تموم چيزايي ك بايدتمومشون كنم.....

نوشته شده در چهار شنبه 25 مرداد 1391برچسب:,| ساعت 17:35| توسط يه نفر| |


قالب رايگان وبلاگ پيچك دات نت